طنز:خواستگاری خر
خری آمد بسوی مادر خویش *** بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش *
برو امشب برایم خواستگاری *** اگر تو بچه ات را دوست داری*
خرمادر بگفتا ای پسر جان ! *** ترا من دوست دارم بهتر ازجان*
زبین این همه خرهای خوشگل *** یکی را کن نشان چون نیست مشکل *
خرک ازشادمانی جفتکی زد *** کمی عرعر نمود و پشتکی زد *
بگفت مادر به قربان نگاهت *** به قربان دوچشمان سیاهت *
خر همسایه را عاشق شدم من *** به زیبائی نباشد مثل او زن *
بگفت مادر، برو پالان به تن کن *** برو اکنون بزرگان را خبر کن *
به آداب ورسومات زمانه *** شدند داخل به رسم عاقلانه *
دوتا پالان خریدند پای عقدش *** به افسار طلا با پول نقدش*
خریداری نمودند یک طویله *** همانطوری که رسم است درقبیله *
خر عاقد کتاب خود گشائید *** وصال عقد ایشان را نمائید *
دوشیزه خر خانم آیا رضائی؟ *** به عقد این خر خوشتیپ درآیی؟ *
یکی از حاضرین گفتا به خنده *** عروس خانم به گل چیدن برفته*
برای بارسوم عاقد بپرسید *** که خرخانم سرش یکباره جنبید*
خران عرعر کنان شادی نمودند *** به یونجه کام خود شیرین نمودند*
به امید خوشی و شادمانی *** برای این دوخر درزندگانی *
+ نوشته شده در شنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۱ ساعت 15:38 توسط عارفه جون
|